Wednesday, October 23, 2013

مقاومت

حس خوبی نیست! تو دانشگاه بهم زیاد میگن که سال دیگه آمریکایی و به قول استاد کنترل به یه سیستم یه ورودی عجیب که میدی فقط اولش عکس العمل شدید نشون میده و بعد باورش میشه! یه وقتایی شیرم! تو هر ایالتی دنبال دانشگاهم!یه وقت هایی هم ترس بهم غلبه میکنه! تو همین ایالتی که یه فامیل دور دارم میگردم ببینم دانشگاه جدیدی میشه پیدا کرد! یه وقتایی لارجم! میگم ده پونزده تا دانشگاه اپلای میکنم! گوربابای هزینه ها! یه وقت هایی هم تصور می کنم که این همه هزینه کردیم آخرش هیچی! حالا چجوری جلو برم؟ یه بار دیگه از اول؟ یه وقتایی فک میکنم که الان وقته میل زدنه! اگه الان میل نزنم همه ی زحمتام، معدلی که با چنگ و دندون نگه داشتم، همه اش انگار نبوده! یه وقتایی هم یاد جی آر ای می کنم که اگه خوب نشه، این ایمیل ها، این معدل، اینا همه اش کشکه! رو همه ی این فکر وخیال ها واحدهای روزمره رو هم بذار! کنترلی که هنوز شروع نکردم! اگه این ترم معدلم طوری بیفته که همه ی سابقه ی خوبم رو بی فایده کنه چی؟!
فیس بوک میرم! عکس دوست هایی که خارج رفتن زیاده! برای جشن هالووین حاضر میشن و با هم کلاسی هاشون کمپینگ میرن! به خودم میگم یعنی میشه سال دیگه زیر این عکس ها اسم من باشه؟ احمق نیستم! میدونم چه سختی هایی در انتظارمه و این عکس ها اصلا ارزشش رو نداره! هدف های متعالی زیاد دارم که یه روز باید همه اش رو تو قالب یه اس اُ پی بنویسم!
 دو ساله به خودم دارم می گم خیلی نزدیکیم و مقاومت کن! دلم نمی خواد تو این لحظه های آخر دست از مقاومت ور دارم! با این حال با تمام وجود هم مقاومت کنم شرایط بازی ناعادلانه است! جی آر ای افتاده بین یه عالمه نیم ترم و نیم ترم ها افتاده بین یه عالمه فکر و خیال! چه میشه کرد به جز مقاومت!


1 comment:

  1. آدما به چیزایی که میخوان، میرسن.الزاماً!

    ReplyDelete