7 روزه دیگه
میشه دو ماه! دو ماه که هر شب به سختی خوابیدم چون دقیق وقتی من سرمو میذارم رو
بالشت لحظه ای میشه که آموزش های دنیا شروع می کنن به خوندن اپلیکشنم! همیشه
اینجوری شروع میشه که میرم تو تخت و برای فردا ساعت میذارم و به خودم میگم بالفرض
که الان ادمیشن یا ریجکشن بیاد، صد در صد هر چی باشه صبح برخورد منطقی تری باهاش
خواهی داشت و چشم هامو می بندم! چند دقیقه بعد به دلم میفته که ایمیل دارم و
وایرلس گوشیمو روشن می کنم! خبری نیست و هی ریفرش رو فشار میدم! کم کم چشمام سنگین
میشه، یک حالت خواب و بیداری خیلی فوق العاده! درست نمیدونم خواب چی دارم می بینم
ولی انقدر خوبه به خودم میگم وایرلس رو خاموش کن و بخواب! تو که میدونی صد در صد 3
و 4 بعد از نصف شب بیدار میشی و میخوابم و دوباره سه چهار ساعت بعد با حس ایمیل
داری بیدار میشم! ایمیل دارم ولی از پینترست به زبان هلندی:
Hoi Kimia! Felani leukt dein…
سرم رو می کنم تو بالشتم و با آشوبیتی که تو همه
ی وجودم می لوله می خوابم!
دیشب هم یک از همین شب ها بود! شبی بود بعد از
دو تاریجکشن که هیچ خوب باهاشون برخورد نکرده بودم! در عین حال شبی بود که یک
استاد هندی برام بیشتر از هر استاد دانشکده خودم ارزش قائل شده بود و چون خودش نمی
تونست به دلیل فاند نداشتن پذیرام باشه، برام یه استاد ایرانی توی دانشگاه دیگه
پیدا کرده بود که فاند داشت! خیلی حس متناقضیه! نمی دونی خوبی یا بدی! نمی دونی
آخرش چی قراره بشه! سرنوشتت داره تو جاهایی رقم می خوره که حتی نمی دونی کجای نقشه
ان! سردن یا خیلی سردن! هیچی نمی دونی! با تکنیک همیشگی می خوابی! ساعت 3 حس ایمیل
داری می یاد سراغم! مثل همیشه وایرلس رو روشن می کنم! نوتیف می یاد که ایمیل داری!
ایمیل رو باز می کنم! نوشته
Dear Kimia,
You have been accepted to our
PhD program :)
If there is a smiley icon at
the end of the last sentence, that means you also have full fund
بر می گردم به جمله ی قبل و می بینم علامت اسمایلی
هست! می خوام از شادی بمیرم که دانشگاه آرزوهام منو میخواد ولی یه لحظه شک می کنم!
اسمایلی؟؟؟؟؟
از خواب بیدار میشم! گوشیم دستمه ولی وایرلسش
خاموشه! هیچ وقت وایرلس رو روشن نکرده بودم! هیچ وقت ایمیل نیومده بود! از دانشگاه
آرزوهام هنوزهیچ خبری نیست! این خوبه یا بد، هیچ کس نمی دونه!
اولین باری نیست که از این خواب ها می بینم! از
صبح آهنگ give your heart a
break رو برای خودم
تبدیل کردم به
Give my heart a break! سعی کردم رو پروژه
کارشناسی ام کار کنم ولی آدمی که اونجوری می خوابه و این آهنگ تو گوشش هست کارها
رو درست که نمی کنه خراب تر هم می کنه! حالا یذره این یکی رو گوش کنیم:
After the war we said
we'd fight together
I guess we thought that's just what humans do
Letting darkness grow
As if we need its palette and we need its colour
But now I've seen it through
And now I know the truth
that anything could happen
anything could happen
I guess we thought that's just what humans do
Letting darkness grow
As if we need its palette and we need its colour
But now I've seen it through
And now I know the truth
that anything could happen
anything could happen
No comments:
Post a Comment