فکر می کنم تو انگلیسی اگه شخصی Spontaneous باشه، یعنی اینکه بدون فکر و برنامه ریزی کردن یهو وارد عمل می شه و کارهای هیجان انگیز می
کنه! توی م.شیمی هم اگه واکنشی Spontaneous باشه در واقع همون واکنش
خود به خودی خودمونه و این دو کاربرد بسیار متفاوت یک لغت همیشه برای من جالب بوده!
امروز ما Spontaneous ترین بودیم و صرفا با
دیدن یه نونوایی و گوجه های یه سوپر دلمون نون پنیر گوجه خواست و خیلی جدی همه ی
عناصر یک نون پنیر گوجه ی ایده آل رو خریدیم و نشستیم تو ماشین نیلوفر خوردیم!
دارم فکر می کنم همون طور که برای خود به خودی بودن یه واکنش لازمه که دلتا جی
منفی باشه، امروز هم یک دلتا جی منفی ما رو Spontaneous کرد! و همون طور که یه
دلتا جی منفی حاصل یه دلتا هاش منهای یه تی دلتا اسه، شاید ترکیبی از همه ی غصه ها
و ناکامی های این ایام با همه ی خاطرات خوبه ما از صبحانه خوردن گاهی تو کافه های
شیک و گاهی تو گوشه ی پارک و دشت و دمن، باعث شد که ما انقدر خود به خودی بخوایم
توی یک عصر اسفند بشینیم تو ماشین نیلو و با اشتهاترین نون پنیر گوجه رو بخوریم و
این بدون شک بهترین خاطره ی سال 92 برای من بود....
پ.ن
امیدوارم ماشین نیلو خیلی کثیف نشده باشه :دی
No comments:
Post a Comment